معنی خانه پریان

حل جدول

خانه پریان

اثری از تورج زاهدی

لغت نامه دهخدا

پریان

پریان. [پ َ] (اِخ) موضعی است به نزدیکی پل سالار بر راه هرات و ماوراءالنهر.

پریان. [پ َ] (اِ) ج ِ پری. جِنَّه. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است. (شعوری). ابریشم و حریر و ململ. || چرم شتر.


شاه پریان

شاه پریان. [هَِ پ َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رئیس و بزرگ پریها. شاه اجنه. قهرمانی که در افسانه ها و فلکلورایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی است افسانه ای که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. و در برخی از افسانه ها به نوعی از زنان جن که خوبروی باشد اطلاق گردد.
- قصه ٔ شاه پریان، داستان و افسانه ٔ فرمانروای پریان.
- دختر شاه پریان، دختر فرمانروا و سلطان پریان.
- || مجازاً، زنی سخت گرامی و عزیز. رجوع به پری شود.


ناخن پریان

ناخن پریان. [خ ُن ِ پ َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی از صدف باشد وآن شبیه است به ناخن و بسیار خوشبوی می باشد و عربان اظفارالطیب خوانندش و در عطریات و دواها بکار برند.اگر قدری از آن در زیر زنی که حیض او بند شده باشد دود کنند روان گردد. (برهان قاطع). نوعی از صدف بسیار خوشبوی. (ناظم الاطباء). به هندی «نکه » گویند. (فرهنگ نظام). در تحفه گفته: جسم صلبی است صدفی مدور بمانند ناخن آدمی... برای خفقان و صرع نافع است. (انجمن آرای ناصری):
این کرم بین که از دلت خفقان
برده ایزد ز ناخن پریان.
؟ (از آنندراج).


خانه خانه

خانه خانه. [ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ] (ص مرکب، ق مرکب) تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. (ناظم الاطباء). || بسیاربسیار. (آنندراج):
ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت
ز خنده خانه خانه قند میریخت.
نظامی.
با مظهری امروز بویرانه ٔ خویش
بودیم بفکر دل دیوانه ٔ خویش
ابر کرمی موج زد و پر کردیم
از مدح تو خانه خانه کاشانه ٔ خویش
حیاتی گیلانی (از آنندراج).
|| حجره حجره. (ناظم الاطباء). با خانه های متعدد. چون: «صفحه ٔ شطرنج و نرد خانه خانه است »، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است، شطرنجی شکل. || خانه بخانه:
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی.


خانه خانه دار

خانه خانه دار. [ن َ / ن ِن َ / ن ِ] (نف مرکب مرخم) صاحب خانه خانه. دارای خانه های متعدد. بشکل جداول و دارای خانه های مربع شکل.


خانه خانه کردن

خانه خانه کردن. [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ک َ دَ] (مص مرکب) بشکل خانه خانه درآوردن. صاحب خانه های متعدد کردن:
ما چو زنبوریم و قالبها چو موم
خانه خانه کرده قالب را چو موم.
مولوی.

فرهنگ فارسی هوشیار

پریان

(اسم) جمع پری


شاه پریان

رئیس و بزرگ پریها


خانه خانه

سوراخ سوراخ، خانه های متعدد

نام های ایرانی

پریان

دخترانه، پری ها

گویش مازندرانی

خانه

خانه – سرا

تعبیر خواب

خانه

خانه مفرد درخواب زن است. اگر بیند خانه را یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زنی خواهد، با مروت و کرم و مونتش برگیرد و باشد که زنش آبستن شود. اگر بیند در خانه نو درون شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود. اگر بیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر بیند درخانه گریخته بود و در خانه او قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر پیوسته بود، دلیل که از غم و اندوه رسته گردد. اگر بیند بیمار است عافیت یابد. اگر بیند درِ خانه خود بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد. - محمد بن سیرین

اگر بیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر بیند که خانه بزرگ وفراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی تنگ شود. اگر بیند درِ خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود. اگر در خانه او سیمین است، دلیل که ا را توبه باید کردن از گناه و معصیت. اگر توانگر بود نعمتش زیاده شود. اگر بیند پیرامون خانه او هیچ خانه نبود، دلیل که حالش تباه شود. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

معادل ابجد

خانه پریان

919

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری